پند

پند
شنبه 29 اردیبهشت 1403

یک بیت از ...


.

دلتنگی‌ام را می‌کنم نقاشی ای دوست

.

اينگونه شاید در کنارم باشی ای دوست

 

.

" علیرضاابراهیم‌پور گیلانی "

حکایت " وفا " ...




پادشاهی دستور داد تا چند سگ وحشی تربیت کنند
 تا هر کسی که از او اشتباهی سر زد را جلوی آنها انداخته تا با 
درندگی تمام او را بدرند.

روزی یکی از وزرا رأیی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد
 که او را جلوی سگ‌ها بیندازند.
وزیر گفت : « من ده سال خدمت شما را کرده‌ام و ده روز
 تا اجرای حکم از شما مهلت می‌خواهم.»

پادشاه گفت این هم ده روز مهلت.

وزیر رفت پیش نگهبان سگ‌ها و گفت : 
«می‌خواهم به مدت ده روز خدمت این سگ‌ها را بکنم.»
نگهبان پرسید : «از این کار چه فایده‌ای می‌بری..؟»

 وزیر گفت : « به زودی خواهی فهمید .»
نگهبان گفت : «پس چنین کن.»
وزیر شروع به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگ‌ها کرد
 و دادن غذا ، شستشوی آن‌ها و هر کاری که لازم بود را انجام داد.»

 ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند
 که وزیر را جلوی سگ‌ها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود 
پادشاه هم نظاره‌گر ماجرا بود ولی با صحنه‌ی عجیبی روبرو شد.

همه‌ی سگ‌ها به پای وزیر افتادند و تکان نمی‌خورند..!
پادشاه پرسید : « با این سگ‌ها چه کرده‌ای ..!؟»
وزیر پاسخ داد : « ده روز خدمت این سگ‌ها را کردم فراموش نکردند 
ولی ده سال خدمت شما را کردم همه را فراموش کردید.»

 در زندگی شما کسانی هستند که خطای کوچکی کرده‌اند و یا آنکه شما 
اشتباهاً  فکر می کنید که از او خطای سر زد است و مدت‌هاست به خود 
اجازه نمی‌دهید آنها را ببخشید ،  
فقط کافی‌است به روزهای خوبی که با آنها داشتید فکر کنید...

حکایت " دروغگو " بهلول





نقل کرده اند بهلول چوبى را بلند کرده بود


 و بر قبرها مى زد.


گفتند: چرا چنین مى کنى؟


بهلول گفت: صاحب این قبر دروغگوست، 

چون تا وقتى در دنیا بود دایم مى گفت: 

باغ من ، خانه من ، مرکب من و... 

ولى حالا همه را گذاشته و رفته است و اکنون

 هیچ یک از آن ها، مال او نیست 

که اگر مال او بود حتما با خود برده بود


     " بهلول دانا "


جملات قصار " عاقبت " بورخس






آن که برای رسیدن به تو

از همه کس می گذرد

عاقبت روزی تو را

تنها خواهد گذاشت


 " خورخه لوئیس بورخس "

حکایت " حال خوش " لقمان






لقمان حكیم پسر را گفت:

 امروز طعام مخور و روزه دار،

 و هرچه بر زبان راندی، بنویس. 

شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی، 

بر من بخوان. آنگاه روزه‏ ات را بگشا و طعام خور. 

شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. 

دیروقت شد و طعام نتوانست خورد. 

روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. 

روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، 

آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد.
 
روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست

 كه كاغذها بیاورد و نوشته‏‌ها بخواند.

 پسر گفت:

 امروز هیچ نگفته‌‏ام تا برخوانم.

 لقمان گفت: 

 پس بیا و از این نان كه بر سفره است

 بخور و بدان كه روز قیامت، آنان كه كم گفته‏‌اند،

 چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری.

حکایت " وجود " ملانصرالدین





از ملا نصرالدین پرسیدند: 

خورشید بهتر است یا ماه؟ 

گفت: 

ماه !  چون خورشید در روز روشن در می آید

 پس وجودش سودی ندارد! 

اما ماه شب را روشن می کند، پس بهتر است ! 


جملات زیبا " قلب تو " گارسیا





تو را عاشقانه تر

 دوست خواهم داشت

چه بمیرم ، چه بمانم

قلب تو 

آشیانه ی من است





" فدریکو گارسیا لورکا "

حدیث " دعا " امام صادق علیه السلام





امام صادق علیه السلام  به مُیَسِّر فرمود:

    اى مُیَسِّر دعا كن و مگو كه 

كار گذشته است و آنچه مقدر شده 

همان شود (و دعا اثرى ندارد)،

    همانا نزد خداى عز و جل منزلت و مقامى است

 كه بدان نتوان رسید جز بدرخواست و مسألت،

    و اگر بنده ‏اى دهان خود ببندد و درخواست نكند 

چیزى باو داده نشود، 

پس درخواست كن تا بتو داده شود،

    اى میسر هیچ درى نیست كه كوبیده شود

 جز اینكه امید آن رود كه بروى كوبنده باز شود


    (کافی، ج 2،ص 466)


گفتار بزرگان " زیبایی " فرانک




من به بدبختی‌ها و چیزهای بد

 فکر نمی‌کنم؛

 تنها چیزی که به یاد می‌آورم

 زیبایی‌هایی است که باقی می‌مانند.



 "  آنه فرانک، نویسنده‌ی آلمانی "



جملات زیبا " امید " دیکنسون




امید چون پرنده‌ای است که

 بال و پر دارد،

 در روح ما لانه می‌گزیند،

 بدون گفتن هیچ کلمه‌ای،

 آواز می‌خواند و هرگز

 متوقف نمی‌شود.


"  امیلی دیکنسون، شاعر آمریکایی "


پند" مهربان باش " حضرت امام علی علیه السلام





حضرت امیرالمومنین علی  علیه السلام :


با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، 

گشاده رو و خندان باش. 

در نگاه هایت، و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، 

به تساوى رفتار كن...



نامه مولا به فرماندار مصر(محمد ابن ابابکر)


پند "فخر " موسی







از جمله مناجات

 حق تعالی با موسی آن بود که:

ای موسی!

 تکبر و فخر را بگذار و

 به یاد آور که ساکن قبر خواهی شد، 

پس این مانع گردد تو را از شهوتهای دنیا



کافی 8 / 42؛ تحف العقول 490

حکایت " راستی " علی اکبر دهخدا




انوشیروان ساسانی به خاطر پیرزنی که

 حاضر نشدخانه اش رابفروشد

 دیوار کاخ کسری  را  کج   بنا   کرد. 

یکی از بزرگان از او پرسید:

 این کجی از بهر چیست؟

انوشیروان گفت: 

این کجی از  راستی ماست



موعظه " کثیف " فاطمی نیا




مشاجره ها و نزاع ها،
 نور باطن را خاموش میکند.
بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها 
به جهت مشاجرات است.

کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی
 نباشد!
روزی چندتا پرخاش باشد،
 برکات را از منزل میبرد.

حتی اگر حق هم با تو بود ،
 در امور جزیی وشخصی مشاجره نکن ،
 چون کدورت می آورد.

مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد:
در موضوعی که گمان میکردم
 حق با من است ،داشتم با همسرم مشاجره میکردم؛

 ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! 
بسیار کریه وزشت بود!
 آن صورت نزدیکم آمد و گفت : 
کثیف! ساکت شو!
همین که متنبه شدم فورا
 "دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی" کردم.

    " استاد فاطمی نیا "

حکایت " پیامبر" بیشکچی




اسماعیل بیشکچی ، نویسنده‌ی تُرک میگوید :

 در یکی از مساجد ترکیه از شیخی شنیدم که در نماز جمعه
 با صدای بلند میگفت : 
" به خدا هر کس ترکی نداند بهشت را به چشم نخواهد دید "

در آن جلسه مردی به شدت میگریست ،
 من که چنین دیدم به نزد او رفتم و گفتم : 

مگر تو تُرک نیستی و تُرکی نمی‌دانی؟
 مرد گفت : 
برای خودم گریه نمی‌کنم 
برای پیامبر اسلام گریه می‌کنم که ترکی نمیدانست ! 



کلام حق " علی " سلیمان بلخی قندوزی




شیخ سلیمان بلخی قندوزی در کتاب خود نوشته؛

در کتاب الدّرالمنظم (آمده) بدانکه
 جمیع اسرارکتب آسمانی درقرآن امده است و
آنچه که  در قرآن موجود است، 
در فاتحه الکتاب، و آنچه که در فاتحه آمده، 
در  بسم الله  است،
 و آنچه در بسم الله است،
 در باء بسمله، و آنچه در باء بسمله است، 
در نقطه زیر  باء  است.

امام علی –کرم الله وجهه- فرمود؛ 

من آن نقطه زیر بایم... 
فرمود؛  از  من  سوال کنید از اسرار پنهانی؛ 
من وارث علوم انبیاء هستم.


   " ینابیع الموده، ج1"


پند " بر باد " حجت الاسلام عالی




۰
حضرت سلیمان به مورچه فرمود:

مرا موعظه کن!
مورچه گفت:جناب سلیمان!
میدانی چرا خداوند باد را مسخر شما قرار داد؟
خداوند می خواهد بگوید
سلطنتت بر باده! خیلی نناز!
مواظب خودت باش!

پیش صاحب نظران ملک سلیمان بادست
بلکـه آنسـت سلیـمان کـه ز  ملک آزادسـت

حضرت سلیمان گریه اش افتاد و گفت:
درست میگی همه چیز از بین می روند فقط خدا می ماند.


[ استاد عالی ]

پند " مرگ " عطار





پرسیدند کدام خصلت در آدمی

 نافع‌تر است؟

گفت: عقلی وافر

گفتند: اگر نبود؟

گفت: حُسنِ ادب

گفتند: اگر نبود؟

گفت: برادری مُشفق تا مشورتی کند

گفتند: اگر نبود؟ 

گفت: خاموشیِ دائم

گفتند: اگر نبود؟ 

گفت: مرگ در حال 



      عطار ؛ تذکره الاولیا

داستان " ارزش علامه جعفری





علّامه محمّد تقی جعفری نقل می كرد: 

 عدّه‌‌‌ای از جامعه‌‌‌شناسان برتر دنیا در «دانمارک» جمع
شده بودند تا درباره موضوع مهمّی
 به بحث و تبادل نظر بپردازند.

 موضوع این بود :

ارزش واقعی انسان به چیست؟
برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصّی داریم؛ 
مثلاً معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است.
معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیّت آن است.
معیار ارزش پول، پشتوانه آن است.

امّا معیار ارزش انسان‌‌‌ها در چیست؟

هر کدام از جامعه شناس‌‌‌ها صحبت‌‌‌هایی داشتند 
و معیارهای خاصّی را ارائه دادند.
وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم:

اگر می‌‌‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد،
 ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی 
عشق می‌‌‌ورزد.
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است 
در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است.
کسی که عشقش ماشینش است،
 ارزشش به همان میزان است،

 امّا کسی که عشقش خدای متعال است، 
ارزشش به اندازه خداست.

علّامه فرمودند:
 من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. 

ولی جامعه شناس‌‌‌هایی که صحبت‌‌‌های مرا شنیدند، 
برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.

وقتی تشویق آن ها تمام شد، 
من دوباره بلند شدم و گفتم:

عزیزان! این کلام از من نبود. 
بلکه از شخصی به نام علی علیه السلام است.
 آن حضرت در «نهج البلاغه» می‌‌‌فرمایند: 

 « قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُه ُ؛ 
ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می‌‌‌دارد
وقتی این کلام را گفتم ،دوباره به نشانه احترام 
به وجود مقدّس امیرالمؤمنین علی علیه السلام 
از جا بلند شدند..


سرّمردان خدا " شیفتگی " آیت الله قاضی





از شیخ عباس قوچانی نقل شده :

 "آقای قاضی در اواخر عمر
 
یک تحیّر و شیفتگی و بیقراری نسبت

 به حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) داشت 

و هر روز هنگام طلوع و بخصوص هنگام غروب آفتاب

 گریه می کرد."


منبع: یادداشت های خطی علامه تهرانی، جنگ۱۸، ص ۱۸۲

سرّمردان خدا " دو چیز " قاضی (رض)




           آیت الله سید علی قاضی:


«اگر من به جایی رسیده باشم از دو چیز است:

 قرآن كریم و زیارت سیدالشهدا علیه السلام»



پند "بهشت " مولوی



 نصیحتِ مولانا
 به فرزندش بهاء الدین ولد:


«..اﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﯾﻤﺎً ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎﺷﯽ . ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮ ﻭ ﮐﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﺪﺍﺭ، ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ، ﺩﺍﯾﻤﺎً ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﯽ، ﻭ ﺁﻥ ﺷﺎﺩﯼ ﻋﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ، ﺩﺍﯾﻢ ﺩﺭ ﻏﻢ ﺑﺎﺷﯽ، ﻭ ﺁﻥ ﻏﻢ ﻋﯿﻦ ﺩﻭﺯﺥﺍﺳﺖ.
 ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻨﯽ، ﺑﻮﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﯽ ﻣﯽ ﺷﮑﻔﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻭ ﺭﯾﺤﺎﻥ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺫﮐﺮ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ، ﺑﺎﻍ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﺭﺯﺍﺭ ﻭ ﻣﺎﺭ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﭘﮋﻣﺮﺩﻩ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯼ...»

 "ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺍﻟﻌﺎﺭﻓﯿﻦ"

جملات قصار " عافیت " شیخ ابوالحسن خَرَقانی





   شیخ ابوالحسن خَرَقانی فرمود:


     عافیت  در  تنهایی   یافتم

                   و

     سلامت   در   خاموشی



پند " مرا باش " بسطامی




سی سال بود که می گفتم؛ 
خدایا! 
چنین کن و چنان ده!
چون به قدمِ اولِ معرفت رسیدم گفتم: 
الهی!
تو مرا باش
هرچه خواهی کن!

"بایزید بسطامی"

موعظه " عبرت" آیت الله بهجت (رض)






آیت الله بهجت:

دیدن عالَم وحوش و حیوانات برای اهلش مایه عبرت است، 
هرچند از عالم اِنس هم می‌شود عبرت گرفت.
 حیوانات با اینکه مقامشان از انسان پست‌تر است، 
به جهنم نمی‌روند، 
ولی انسان با این عظمت به جهنم می‌رود،
 بلکه محکوم به خلود در نار می‌گردد، 
با اینکه می‌تواند با یک گام برداشتن به مَلَک برسد، 
و به بهشت و خلود در بهشت دست یابد!


     "در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۹۹"



حکایت "منجّمی " سعدی علیه الرحمه







مُنجّمی  به خانه درآمد  ،

یکی مرد بیگانه را دید با  زن  او بهم  نشسته .

دشنام   و   سقط   گفت  و   فتنه  و   آشوب  برخاست  .

صاحبدلی  برین  واقف بود  و  گفت  :

تو بر اُوج  فلک  چه دانی  چیست  ؟

که  ندانی  که در سرایت  کیست  ؟


      " شیخ اجل سعدی علیه الرحمه  " 
 

پند " خودپرستی " شیخ رجبعلی خیّاط







همه   خود های   انسان

از  خودپرستی  است

تا

خداپرست   نشوی  ،

به   جایی   نمی‌ رسی  .



   - شیخ رجبعلی خیّاط -



سخنان ناب " سیاحتِ خود " حضرت شمس






همان طور که  می‌دانید  جناب حضرت شمس تبریزی   برای
خود  ۴۰  قاعده قائل بود و در قاعده   دهم  چنین  فرمودند:



به  هر  سُو   که    می خواهی  ،

شرق  ،  غرب  ،  شمال  ،  جنوب   برو  .

امّا هر سفری را که آغاز  می‌کنی  سیاحتی به درونِ خود  بدان.

آنکه  به درونِ خود   سفر  کند   ،   سرانجام   اَرض  را  طِی  می‌کند.





حکایت " کُلّ عمرت " شیخ بهائی






یک  استاد   صَرف  و  نَحو  عربی  در  کشتی  بود.

مُلّاح  را  گفت  :

تو  عِلم  نَحو  خوانده ای  ؟

گفت  :  نه

گفت  :  نیم  عمرت  بر  فَناست  .

روزی  دیگر  تند بادی  پدید  آمد  ،   کشتی  می‌خواست غرق  شود  .

مُلّاح  او  را  گفت  :

تو عِلم  شنا  آموخته ای  ؟

استاد  گفت  :  نه

مُلّاح  گفت  :    کُلِّ  عُمرت    بَر  فَناست  !


          کشکول شیخ بهائی  _





موعظه " استاد " آقاسیّدعلی آقای قاضی ( رض)

  




کسی که طالب راه   و  سُلوکِ

طریقِ  خدا  باشد  ،

اگر برای پیدا کردن استادِ  این راه  ،

نصف عمر خود را در جستجو  و  تفحص  بگذراند

تا  پیدا کند  ،  ارزش  دارد  .

کسی که به استاد  رسید  نصف راه را  طِی کرده است  .


          " آقاسیّدعلی آقا قاضی علیه آلاف تحیة و ثنا "



پند " اهل معرفت " علامه طباطبایی ( رض)







علّامه سیّدمحمّدحسین طباطبائی رحمت اله علیه فرمودند  :


کسی   که    می‌خواهد

اهلِ    معرفت    شود

باید    معاشرتش    را    مخصوصاً  ؛

با  اهلِ   غفلت  و   اهلِ  دنیا    کم   کند .

مثنوی" بیدار شو " جناب حضرت مولانا





...

لب   فرو   بند   از  طعام  و  از شراب
سوی   خوانِ   آسمانی     کن    شتاب

...


چند خوردی چرب و شیرین از  طعام
امتحان   کن   چند    روزی   با  صیام

چند  شب ها   خواب را  گشتی اَسیر
یک  شبی   بیدار   شو     دولت   بگیر


               حضرت مولانا  -




تک بیت " رستگاری " فردوسی








به  ترس از  خدا  وُ   نیآزار   کَس


رَهِ  رستگاری همین است وُ   بَس


             " حکیم ابوالقاسم فردوسی   "

حرف حساب " سهم اخلاق " آیت الله جوادی آملی





کسی که نداند  " نا قص "   است  و  کاملی  باید

او را تکمیل کند  و  یا   نداند   " نیازمند "   است

بی نیازی    باید    نیازش    را   رفع   کند    و   یا

نداند   "  مسافر "   است   و   باید  حرکت  کند  ،

او   در   خواب   است

و   سهمی   از   اخلاق   ندارد

و  در حالت  خواب  هم    می میرد 

و  در همان حال او را  به  جایی که  نمی خواهد  ،

 می برند  ...



  -  آیت الله جوادی آملی  -

پند " زیبایی باطن " حضرت شمس






جناب حضرت شمس تبریزی برای خویشتن ۴۰  قاعده

قائل بود  ،   وی در قاعده  ۱۳  چنین  نقل  می فرماید  :


در این دنیا بیش از ستاره های آسمان  ،  مُرشدِ   نخ نما

و    شیخ   نما    هست  . 

مُرشد  حقیقی آن است که تو را به  دیدنِ  درونِ خودت

و  کشف   کردن    زیبایی های   باطنت    رهنمون    شود

نه    آنکه     به     مُرید       پروری     مشغول      شود  ... 

موعظه " باور قلبی " استاد فاطمی نیا






استاد   فاطمی نیا   در  یکی  از   فرمایشاتش   چنین   نقل   می‌ فرمود :


ایّاک نعبد "

یک نوع پیمان و قول بندگی به خدا و ترک گناه و

  ترک پرستش غیر از اوست  .

" ایّاک نستعین  "

[ فقط از تو کمک  و  استعانت می‌جویم ]

یعنی من بدون عنایت تو هیچم  ،  هلاکم  ،  فقط تو باید دستم را بگیری  .

اگر کسی این  دو جمله ی   "  ایّاک نعبد   و   ایّاک نستعین  "   را با  جانش

بگوید  و   باور   قلبی  داشته  باشد  ،   اگر   روی   آب   یا   هوا   راه  برود

نباید  تعجّب  کرد  ...


موعظه " یاد خدا " آیت الله بهجت-رض-






بارها گفته ام  و  بار  دگر  می‌گویم  ؛

هر که  خدا را یاد  کند

خدا   همنشین   او  است

احتیاج  به هیچ  وعظی  ندارد  ...



آیت الله محمّدتقی بَهجت فومنی گیلانی "

سخنان ناب " پندپذیر" حضرت علی علیه السلام






حضرت امیرالمومنین  علی علیه السلام
در  یکی از حکمت های خود چنین  فرمودند  :


پَند  پذیر   ،    بینا   گردد   و   هر  که  بینا   گردد 

حقیقت    یابد

و

فهیم     و     خردمند    به   حقیقت    دانا   شود

وصیّت شهید" درس آموختن " حجت اله اسکندری







رهبرمان  همان سرور  آزادگان حضرت حسین بن علی علیه السلام است ،

که  چگونه  مُردن  و  چگونه زیستن  را به ما  آموخت  .

حالا با تعلیم گرفتن از این  امامِ مان  ،  دنباله روی

 قیام عاشورای حسینی  هستیم .

فلسفه قیام امام حسین علیه السلام گریه کردن نیست  !

بلکه  درس آموختن  و   زیرِ  بارِ  ظلم ِ جنایت کاران  زمان نرفتن است  ...



               فرازی از وصیّت نامه شهید حجت اله اسکندری گیلانی "





حکایت " محافظت " عارفی...







پادشاهی به  عارفی   رسید  ؛

از  او  پندی  خواست  :

عارف  گفت  :

هرآنچه  را  در آن  امیدِ  رستگارى  است  ،

  بگیر  و

  آنچه  را  درآن  خطرِ  هلاکت  است  ،


  رها  کن  
"


پند " گُول نخورید " بهاء الدّینی







     آیت الله بهاء الدّینی  رحمة اله علیه فرمودند  :

به  تسبیح  و  ذِکر   و   وِرد   گُول   نخورید  ،

ممکن  است  چیزی  عادت  انسان  شود  ،

وقتی  عادت  شد  ،

ترک  آن   وحشت  آور    است    و

منشأ   اثر   هم   نیست  .

انسان  گاهی  مثل  ضبط  صوت   می‌شود ،

می گوید    و    می خواند    و   هیچ    متوجه   نیست  .

لذا   چیزی   عاید   او    نمی‌شود  ...



    سیری در آفاق  ،  صفحه  ۱۸۱  -

ليست صفحات


تعداد صفحات : 5


ورود کاربران

ورود کاربران

عضويت سريع

عضويت سريع

    نام کاربری :
    رمز عبور :
    تکرار رمز :
    موبایل :
    ایمیل :
    نام اصلی :
    کد امنیتی :
     
    کد امنیتی
     
    بارگزاری مجدد
    آمار

    آمار

      آمار مطالب آمار مطالب
      کل مطالب کل مطالب : 1204
      کل نظرات کل نظرات : 0
      آمار کاربران آمار کاربران
      افراد آنلاین افراد آنلاین : 5
      تعداد اعضا تعداد اعضا : 0

      آمار بازدیدآمار بازدید
      بازدید امروز بازدید امروز : 642
      بازدید دیروز بازدید دیروز : 957
      ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 5
      ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 20
      آي پي امروز آي پي امروز : 123
      آي پي ديروز آي پي ديروز : 208
      بازدید هفته بازدید هفته : 6,240
      بازدید ماه بازدید ماه : 22,000
      بازدید سال بازدید سال : 141,888
      بازدید کلی بازدید کلی : 469,801

      اطلاعات شما اطلاعات شما
      آی پی آی پی : 18.226.34.117
      مرورگر مرورگر : Safari 5.1
      سیستم عامل سیستم عامل :
      تاریخ امروز امروز : شنبه 29 اردیبهشت 1403

      درباره ما

        اشعار علیرضا ابراهیم پور گیلانی
        علیرضا ابراهیم پور گیلانی شاعر پر آوازه گیلان از آثار او می توان به 1 - شب و تنهایی من 2 - رباعیات استادانه 3 - سی مرغ غزل اشاره کرد.

      کلیه ی حقوق مادی و معنوی سایت مربوط به اشعار علیرضا ابراهیم پور گیلانی بوده و کپی برداری از آن با ذکر منبع بلامانع می باشد.
      قالب طراحی شده توسط: تک دیزاین و سئو و ترجمه شده و انتشار توسط: قالب گراف