تبلیغات
موضوعات
غزل
پیوندهای روزانه
لینک دوستان
یک بیت از ...
.
دلتنگیام را میکنم نقاشی ای دوست
.
اينگونه شاید در کنارم باشی ای دوست
.
" علیرضاابراهیمپور گیلانی "
خاطره " نگاه " فرهادی
بعد از نمایش یک فیلم ایرانی،
با دوستان خارجی نشسته بودیم به گفتگو
یكیشان پرسید:
آن پسرک سر چهار راه چه میفروخت؟
مواد مخدر بود یا...
من پاسخ دادم فال میفروخت
پرسید فال چیه؟
گفتم شعر،
شعرهای شاعر بزرگمان حافظ
با هیجان گفت:
یعنی شما از كشوری میآیید كه در
خیابانهایش شعر میفروشند و مردم عادی
پول میدهند و شعر میخرند؟؟!!
میرفت سر میزهای مختلف و با شگفتی این را
به همه میگفت!
و این یعنی زاویهی دید؛
یكی سیاهی میبیند و یکی زیبایی!
"از خاطرات اصغر فرهادی"
خاطره " سیرک " چاپلین
با پدرم رفتم سیرک، توی صف خرید
بلیط ، یه زن و شوهر با ٤ تا بچه شون جلوی
ما بودند.
وقتی به باجه رسیدند و متصدی باجه قیمت
بلیط هارو بهشون گفت، ناگهان
رنگ صورت مرد تغییر کرد و نگاهی به
همسرش انداخت،معلوم بود که
پول کافی ندارد و نمیدانست چه بکند...!!
ناگهان پدرم دست در جیبش کرد و یک
اسکناس ١٠ دلاری بیرون آورد و روی زمین
انداخت، سپس خم شد و پول را
از زمین برداشت و به شانه مرد زد و گفت:
ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد.
مرد که متوجه موضوع شده بود،
بهت زده به پدرم نگاه کرد و گفت:
متشکرم آقا...!!
مرد شریفی بود ولی برای اینکه پیش
بچه هایش شرمنده نشود،
کمک پدرم را پذیرفت
بعد ازینکه بچه ها همراه پدر و مادرشان
داخل سیرک شدند،
ما آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه
برگشتیم و من در دلم به داشتن چنین پدری
افتخار کردم.
"آن زیباترین سیرکی بود که به عمرم رفته بودم"
سعی کنیم ثروتمند زندگی کنیم ،
بجاى آنکه ثروتمند بمیریم...!
"چارلی چاپلین"
خاطره " پهن " هوشنگ ابتهاج
هوشنگی ابتهاج تعریف میکرد:
در مراسم کفن و دفن شخصی شرکت کردم . دیدم قبل از اینکه توی قبر بذارنش ، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات تر گوسفند ، در کف قبر ریختن. از یک نفر که اینکار رو داشت انجام میداد، سوال کردم که :
این چه رسمی ست که شما دارید؟ گفت: توی رساله نوشته که این کار مستحبه و ما مدتهاست برا مرده هامون اینکار رو انجام میدیم .
میگفت که چون برام تعجب آور بود، سریع گشتم یه رساله پیدا کردم و رفتم سراغ طرف، بهش گفتم :
کجاش نوشته؟ طرف هم میره تو بخش آیین کفن و دفن میت، آورد که بفرما. دیدم نوشته ، کف قبر، مستحب است یک وجب پهن تر باشد !!
« شفیعی کدکنی »
خاطره " روزی میآد که " شهیدابراهیم هادى
اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود ؛
در ارتفاعات گیلان غرب بودیم .
با حسرت به ابراهیم گفتم : یعنی میشه
مردمِ ما راحت ازاین جاده عبور و به شهرِ
خودشون برن ؟
ابراهیم هادی گفت :
چی میگی !؟
روزی میآد که از همین جاده مردمِ ما
دسته دسته به کربلا سفر میکنند .
-منبع :کتاب سلام بر ابراهیم ،صفحه ۱۲۷-
شعر " عشقم " سعید امدادی
نمی دانم چرا ؟
برایت که می نویسم ...
نوشته هایم شِعر میشوند ...
با یادِ ؛ شهریوری ات ...
چشمهایِ آبانم پُر زِ مِهر میشوند ...
به خودم سُوگند ،
دلم همیشه
برای از تو نوشتن تنگ می شوند ...
پا در میانی کن ...
عشقم
که با تو
سُرودهایم سِحر می شوند ...
" سعید اِمدادی "
خاطره " خواندن زیارتِ عاشورا " آیت الله بهجت-ره-
آیت الله العظمی محمدتقی بهجت فومنیِ
گیلانی ( ره) می فرمود :
استادم آقاسیدعلی آقای قاضی طباطبایی
تبریزی ( رض)
را در خواب دیدم !
به او گفتم ؛
چه چیزی حسرتِ شما در دنیاست ؟
که انجام نداده اید ! ؟
ایشان فرمودند :
حسرت می خورم که چرا در دنیافقط روزی
یک مرتبه زیارتِ عاشورا را می خواندم .
خاطره " حضرت علی(ع) " علامه امینی
خاطره...
روزی علامه امینی ( ره) صاحبِ کتاب ارزشمندِ
الغدیر باجمعی نشسته بودندکه یکی ازروحانیّون
اهل تسنُّن وارد مجلس شد .
[ در اصطلاح بَکری یا عُمَری]
و اجازه ورود به آن محفل را خواست ،
تا سوالی مطرح کند .
پس از اینکه به حضور علامه رسید عرض کرد :
جناب شیخ ما معتقدیم علی(ع) خلیفه چهارم
راشدین است و شما معتقدید اولی آنها علی( ع)
بود. مگر نه اینکه علی( ع) مسلمان و پیرو رسول
خدا بوده است. پس اصرار شما بر ارجحیّت او
نسبت به سه خلیفه قبلی چیست ؟
علامه امینی جواب داد :
مگر علی علیه السلام هم مسلمان بود ؟
همه سکوت کردند ، عالم سنّی گفت : یعنی چه ؟
خُب معلوم بود که مسلمان بود؟!
علامه گفت :
نه من فکر می کنم که علی (ع) اصلاً
مسلمان نبود ؟!
مجدداً عالم سنی گفت :
چه میگویی شیخ ؟؟؟
منظورت چیست ؟؟؟
علامه امینی گفت :
مگرنه اینکه در قرآن آمده است
( واِن قیلَ لَکُم اِرجِعوا فَرجِعوا )
اگر درب خانه مسلمانی را زدید و باز نکرد
بر گردید
ولی تا آنجا که من می دانم عُمَر با لگد درب
خانه را شکست و پهلوی دختر رسول خدا
را که پشتِ درِخانه بود ، شکست !!!
آیا به نظر شما علی (ع) و فاطمه (س) و
اهلِ بیتِ خانه رسول خدا مسلمان بودند ؟؟؟
در این هنگام عالم سنّی سر به زیر افکند و بی
هیچ صحبتی مجلس را ترک کرد ...
_ علامه امینی (ره) _
مطالب و موضوعات بکر " حضرت علی(ع) " جُرج جُرداق
پشت کتاب جُرج جُرداق مَسیحی
اینگونه نوشته شده است :
ای علی !
اگر بگویم تو از مَسیح بالا تری، دینم نمی پذیرد !
اگربگویم اواز تو بالاتراست، وجدانم نمی پذیرد!
نمی گویم تو خدا هستی ... !
پس خودت به ما بگو ای علی !
تو کیستی؟ !
جُرج جُرداق یکی از دانشمندانِ برجسته مسیحی
ساکن لبنان بود ، و باز هم خوب است که بدانیم
عُلمای اهل تسنُّن به جُرج جُرداق گفتند :
که همان گونه که درباره علی کتاب نوشتی درباره
عُمَر نیز یک کتاب بنویس !
جُرج جُرداق در جواب به آنها می گوید :
قَلمی که درباره علی نوشت ، شکسته شد. چون
که کسی دیگر مثلِ علی وجود ندارد که بخواهد
درباره آن چیزی بنویسد ...
... جُرج جُرداق مَسیحی ...
حکایت " ابوبکر و عمر " نعمت الله جزایری
... حکایت ...
روزی ابوبکر و عمر، دو طرف حضرت علی(ع)
راه می رفتند. چون قد آن دو نفر کمی بلند تر از
آن حضرت بود ، عُمَر جملاتی را به شوخی و طنز
مطرح کرد و خطاب به حضرت گفت :
" اَنتَ فی بَیْنِنٰا کَلنُونِ << لَناٰ >> "
یعنی :
علی !
تو در میان ما ، مثل حرف << نون >>
در << لَنٰا >> هستی .
حضرت علی(ع) بلافاصله پاسخ داد که :
" اِنْ لَمْ اَکُن اَنَا فَاَنتُم << لٰا >> "
یعنی :
اگر من نباشم ، شما چیزی نیستید .
منبع :
کشف الاسرار فی شرح الاستبصار
[ نعمت الله جزائری ]
چاپ دارالکتب قم - جلد1/ صفحه 165-164
موعظه " شفاعت " آیت الله مجتهدی
این حدیث زیبا را ؛
آیت الله میرزا احمد مجتهدی تهرانی - ره - نقل
کرده است ، که شخصی نزد امام جعفرصادق(ع) رسیدو از او پرسید :
اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش
چگونه خواهد بود ؟
امام جعفرصادق(ع) در پاسخ به وی فرمودند:
خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های
آن بیماری کفّاره گناهانش شود.
آن مَرد دوباره پرسید:
اگر مریض نشد چه؟
امام مجدداً فرمود :
خداوند به او همسایه ای بَد می دهد تا او را اذیّت نماید
واین کفّاره گناهانش شود.
آن مَرد گفت:
اگر همسایه بَد نصیبش نشد چه؟
امام فرمود:
خداوند به او دوستِ بَدی می دهد تا وی را اذیّت نماید و
آزار آن دوستِ بَد کفّاره گناهان دوستِ ما باشد.
آن مَرد گفت :
اگر دوست بَد هم نصیبش نشد چه؟
امام فرمود:
خداوند به او همسرِ بَدی می دهد تا آزارهای آن همسرِ بَد
کفّاره گناهانش شود.
آن مَرد گفت:
اگر همسرِ بَد هم نصیبش نشد چه؟
امام فرمودند:
خداوند قبل از مرگ به او توفیقِ تُوبه عنایت می فرماید!
باز هم آن مَرد از روی عِنادی که داشت گفت:
اگر نتوانست قبل از مرگ تُوبه کند چه؟
امام جعفر صادق(ع) فرمودند :
به کُوری چشم تو !
ما او را شفاعت خواهیم کرد .
گفتاربزرگان " قاضی " نماز اول وقت
جناب مصباح یزدی در خاطراتش چنین می فرماید:
آیت الله بهجت و علامه طباطبایی (ر ه) از جناب آقا سید علی آقای قاضی ،
استاد بزرگوار اخلاق و عرفانشان در مورد اهمیت خواندن نماز اول وقت ،
چنین نقل می کردند ؛ که ایشان می فرمود :
" اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به
مقامات عالیه نرسد ، مرا لعن کند و یا به صورت
من تف بیاندازد "
... آیت الله قاضی رحمته الله. ...
ورود کاربران
عضويت سريع
آمار
آمار مطالب
کل مطالب : 1204
کل نظرات : 0
آمار کاربران
افراد آنلاین : 9
تعداد اعضا : 0
آمار بازدید
بازدید امروز : 592
بازدید دیروز : 957
ورودی امروز گوگل : 5
ورودی گوگل دیروز : 20
آي پي امروز : 117
آي پي ديروز : 208
بازدید هفته : 6,190
بازدید ماه : 21,950
بازدید سال : 141,838
بازدید کلی : 469,751
اطلاعات شما
آی پی : 18.224.141.205
مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل :
امروز : شنبه 29 اردیبهشت 1403
کل مطالب : 1204
کل نظرات : 0
آمار کاربران
افراد آنلاین : 9
تعداد اعضا : 0
آمار بازدید
بازدید امروز : 592
بازدید دیروز : 957
ورودی امروز گوگل : 5
ورودی گوگل دیروز : 20
آي پي امروز : 117
آي پي ديروز : 208
بازدید هفته : 6,190
بازدید ماه : 21,950
بازدید سال : 141,838
بازدید کلی : 469,751
اطلاعات شما
آی پی : 18.224.141.205
مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل :
امروز : شنبه 29 اردیبهشت 1403